اخبار روز

۱۸۰ اقتصاددان، صفر راهکار برای دلار

به گزارش سایت طلا،در سال‌های اخیر، هر بار بحث بودجه، یارانه، قیمت انرژی یا سیاست‌های مالی دولت مطرح می‌شود، پای نامه‌های جمعی اقتصاددانان به میان می‌آید.

فهرست امضاها طولانی است و ادبیات هشداردهنده؛ از فروپاشی مالی گرفته تا آینده تاریک اقتصاد. تتها چند راهکار نخ نما شده مانند قطع بودجه‌های فرهنگی و مذاکره هم ورد زبان آنان است.

اما همین قلم‌ها، درست در جایی که مردم بیشترین تماس را با آن دارند، یعنی قیمت دلار، طلا و سکه، به‌طور عجیبی از حرکت می‌ایستند.

بازار ارز ماه‌هاست ملتهب است، سکه رکورد می‌زند و طلا به دغدغه روزمره خانوارها تبدیل شده، اما در بیانیه‌ها و نامه‌ها، خبری از تحلیل مشخص یا حتی اشاره جدی به این بازارها نیست. گویی نرخ ارز، مسئله‌ای حاشیه‌ای است که خودبه‌خود حل می‌شود.

این دوگانگی، بیش از آنکه اتفاقی باشد، به یک الگوی تکرارشونده شباهت دارد.

چرا صحبت از همه‌چیز، جز ارز؟

اقتصاددانان امضاکننده نامه‌ها معمولاً به حوزه‌هایی ورود می‌کنند که هزینه سیاسی کمتری دارد و بیشتر برای ماندن در تاریخ می‌نویسند.

نقد بودجه، توصیه به انضباط مالی یا هشدار درباره کسری، سال‌هاست به ادبیات رسمی اقتصاد تبدیل شده و گفتن آن نه جسارت ویژه‌ای می‌خواهد و نه مسئولیت مستقیم.

اما نرخ ارز داستان متفاوتی دارد. ورود به بحث ارز، یعنی صحبت درباره سیاست ارزی، بازارساز، بانک مرکزی و تصمیم‌های حساس. جایی که دیگر نمی‌شود فقط هشدار داد؛ باید راهکار داد، عدد گفت و مسئولیت تحلیل را پذیرفت. درست همین‌جاست که اغلب قلم‌ها متوقف می‌شوند.

سکوتی که شبیه راهبرد شده

در حالی که مردم هر روز با تابلوی صرافی‌ها و قیمت سکه مواجه‌اند، نامه‌های اقتصادی ترجیح می‌دهند به مفاهیم کلی بسنده کنند.

هیچ‌کس نمی‌گوید دلار باید چگونه کنترل شود، یا اصلاً آیا کنترل آن ممکن است یا نه. هیچ‌کس توضیح نمی‌دهد چرا بازار ارز به حال خود رها شده یا نقش سیاست‌گذار دقیقاً چیست.

این سکوت، دیگر شبیه غفلت نیست؛ بیشتر شبیه انتخاب آگاهانه است. ورود به بازار ارز، یعنی ورود به زمینی که خطا در آن سریع دیده می‌شود و پاسخ می‌خواهد.

معیشت مردم، مسئله نامه‌ها نیست

برای بخش بزرگی از جامعه، اقتصاد یعنی قیمت دلار، طلا و سکه. اما در نامه‌های رسمی، اقتصاد اغلب به مفاهیم انتزاعی تقلیل پیدا می‌کند. گویی اگر درباره بودجه صحبت شود، دلار خودبه‌خود آرام می‌گیرد.

این فاصله میان دغدغه‌های واقعی مردم و موضوعات مورد علاقه اقتصاددانان، باعث شده بسیاری از این بیانیه‌ها بیش از آنکه راهگشا باشند، شبیه تمرین‌های تئوریک به نظر برسند؛ درست، منظم، اما بی‌اثر در زندگی روزمره.

وقتی هشدار جای راهکار را می‌گیرد

مشکل اصلی این نیست که اقتصاددانان هشدار می‌دهند؛ مشکل اینجاست که هشدار، جای تحلیل عملی را گرفته است. گفتن اینکه «کسری بودجه خطرناک است» ساده‌تر از توضیح این است که «با بازار ارز چه باید کرد».

در نهایت، بازار با نامه جلو نمی‌آید. بازار با سیاست مشخص، پیام روشن و اقدام به‌موقع واکنش نشان می‌دهد؛ چیزهایی که در این نامه‌ها معمولاً غایب‌اند.

معیشت مردم؛ غایب همیشگی بیانیه‌ها

نکته قابل‌تأمل اینجاست که در اغلب این نامه‌ها، واژه‌هایی مثل «مذاکره»، «روابط خارجی»، «سیگنال به جهان» و «انتظارات بین‌المللی» پررنگ‌تر از هر چیز دیگری دیده می‌شود، اما وقتی صحبت از معیشت روزمره مردم به میان می‌آید، متن‌ها به‌طرز محسوسی کم‌جان می‌شوند. گویی تورم، کاهش قدرت خرید و فشار هزینه‌های زندگی، مسائل درجه‌دو اقتصادند.

در حالی که برای بخش بزرگی از جامعه، اقتصاد نه در اتاق‌های مذاکره که در صف نان، قیمت گوشت و نرخ سکه معنا پیدا می‌کند. مردم با نرخ دلار زندگی می‌کنند، نه با بندهای بیانیه.

اما در روایت برخی اقتصاددانان، گویی حل همه مشکلات به یک متغیر بیرونی گره خورده و تا آن حل نشود، صحبت‌کردن از معیشت ضرورتی ندارد.

این تمرکز بیش‌ازحد بر مذاکره، باعث شده مسئولیت سیاست‌های داخلی به حاشیه برود. کمتر کسی توضیح می‌دهد که اگر مذاکره هم نتیجه ندهد، برنامه برای کنترل تورم چیست؟ یا اگر نرخ ارز بالا بماند، چه نسخه‌ای برای حفاظت از سفره مردم وجود دارد؟ سکوت در این نقطه، از هر نقد بودجه‌ای پرمعناتر است.

واقعیت این است که معیشت مردم با امیدهای دیپلماتیک تنظیم نمی‌شود. زندگی روزمره نیاز به سیاست روشن، تصمیم مشخص و اقدام عملی دارد؛ موضوعاتی که در بسیاری از این نامه‌ها یا غایب‌اند یا در حاشیه‌ای کم‌رنگ جا داده می‌شوند. همین فاصله است که باعث شده این بیانیه‌ها برای مردم بیشتر شبیه گفت‌وگوی نخبگانی باشد تا دفاع از زندگی واقعی.

اقتصاد ایران به راهکار نیاز دارد

نامه ۱۸۰ اقتصاددان شاید از نظر تعداد امضا قابل‌توجه باشد، اما از نظر پاسخ‌دادن به اصلی‌ترین پرسش اقتصاد ایران، یعنی نرخ ارز، طلا، سکخ و معیشت مردم، تقریباً حرفی برای گفتن ندارد.

ورود مداوم به همه موضوعات، جز جایی که بیشترین اثر را دارد، بیش از آنکه نشانه دغدغه باشد، نشانه احتیاط بیش از حد است.

اقتصاد ایران امروز بیش از هشدار، به شفافیت و راهکار نیاز دارد؛ مخصوصاً در بازاری که هر روز زندگی مردم را زیر و رو می‌کند.

گردآوری: کولاک
شما چه نظری دارید؟ دیدگاه خود را در سایت کولاک بنویسید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا