داستان جونکو فوروتا یکی از هولناکترین جنایات ژاپن

پرونده قتل جونکو فوروتا یکی از هولناکترین جنایات ثبتشده در تاریخ معاصر ژاپن است؛ جنایتی که طی آن یک دانشآموز ۱۷ ساله بیش از ۴۰ روز در اسارت چهار نوجوان قرار گرفت، تحت شدیدترین شکنجهها و آزارهای جسمی و جنسی قرار گرفت و سرانجام جان خود را از دست داد. افشای تدریجی این پرونده، ژاپن را در شوک فرو برد و به یکی از بدنامترین و پربحثترین پروندههای جنایی این کشور تبدیل شد.
روز حادثه و ربایش جونکو فوروتا
جونکو فوروتا در ژانویه ۱۹۷۱ به دنیا آمد و در شهر میساتو از استان سایتاما ژاپن بزرگ شد. دوستان و معلمانش او را دانشآموزی کوشا، منظم و دارای رؤیاهای معمول نوجوانی توصیف میکردند.
در عصر ۲۵ نوامبر ۱۹۸۸، جونکو پس از پایان کار پارهوقت خود، با دوچرخه راهی خانه شد. در مسیر بازگشت، دو نوجوان که با موتورسیکلت در محله پرسه میزدند، او را هدف قرار دادند. یکی از آنها با ایجاد یک برخورد ساختگی، باعث افتادن جونکو از دوچرخه شد و بلافاصله از محل گریخت. نوجوان دیگر با تظاهر به اینکه شاهد صحنه بوده است، به دختر نوجوان نزدیک شد و پیشنهاد کرد تا خانه همراهیاش کند.
پس از جلب اعتماد، پسر ۱۸ ساله جونکو را به مکانی خلوت برد و با تهدید، ارعاب و با ادعای ارتباط با گروههای تبهکار، جونکو را ترساند و وادار به اطاعت کرد. در همان ساعات اولیه، جونکو به هتلی منتقل شد و مورد تجاوز قرار گرفت.
در ساعات اولیه روز بعد، سه نوجوان دیگر به جمع عاملان پیوستند. آنها با تهدید به آسیبرساندن به خانواده جونکو، هرگونه تلاش برای فرار را غیرممکن کردند و تصمیم گرفتند او را برای مدتی طولانی در اسارت نگه دارند، او را شکنجه کنند و مورد تجاوز گروهی قرار دهند.

تلاش خانواده برای یافتن دختر نوجوان
در ۲۶ نوامبر ۱۹۸۸، جونکو به خانه یکی از عاملان در منطقهای از توکیو منتقل و در اتاقی در طبقه دوم نگه داشته شد. هدف این بود که او در همانجا محبوس بماند و خشونتها ادامه یابد. روز بعد، خانواده جونکو که از بازنگشتن دخترشان نگران شده بودند، موضوع را به پلیس گزارش دادند.
برای جلوگیری از پیگیری جدی، ربایندگان جونکو را مجبور کردند چند بار با مادرش تماس بگیرد و اعلام کند که داوطلبانه خانه را ترک کرده و نزد دوستانش است. این تماسها تحت فشار و ضربوشتم شدید، انجام شد و خانواده را برای مدتی از ادامه جستوجو منصرف کرد.

در زمانی که والدین یکی از عاملان در خانه حضور داشتند، جونکو مجبور بود نقش دوستدختر او را بازی کند تا سوءظنی ایجاد نشود. پس از آنکه مشخص شد والدین قصد گزارش ماجرا را ندارند، این تظاهر کنار گذاشته شد. والدین بعدها اعلام کردند که بهدلیل ترس از رفتارهای خشونتآمیز فرزندشان، دخالتی نکردهاند.
در طول این مدت، خشونتها ادامه یافت و شدت گرفت. قربانی بارها مورد ضربوشتم و انواع آزارهای جسمی و جنسی شدید قرار گرفت. هرگونه نافرمانی یا تلاش برای مقاومت از سوی جونکو، با تنبیههای شدیدتری پاسخ داده میشد.

تشدید خشونت، ضعف جسمانی و مرگ
با گذشت هفتهها و ورود به ماه دسامبر ۱۹۸۸، وضعیت جسمانی جونکو بهشدت وخیم شد. سوءتغذیه، جراحات متعدد و فشارهای مداوم باعث کاهش شدید توان بدنی او شد. او بهسختی قادر به حرکت بود و آثار ضربات مکرر، ظاهرش را بهطور جدی تغییر داده بود.
در این دوره، خشونتها نهتنها متوقف نشد، بلکه شدت بیشتری پیدا کرد. قربانی مجبور به تحمل رفتارهایی شد که آسیبهای جدی جسمی و روانی بههمراه داشت. در یکی از موارد، پس از تلاش نافرجام برای فرار، با برخوردی بسیار خشن مواجه شد.

در روزهای پایانی اسارت، زمانی که زخمهای جونکو به حدی عفونی شد که مردان تمایلی به تجاوز جنسی نداشتند شدت خشونت افزایش یافت؛ اعمالی چنان هولناک که منجر به آسیبهای جدی داخلی و خارجی دختر نوجوان شد. در چهارم ژانویه ۱۹۸۹، پس از درگیری که میان مهاجمان رخ داد، تصمیم به اعمال خشونت نهایی علیه جونکو گرفته شد.
در جریان این حادثه، جونکو دچار جراحات مرگبار شد و درنهایت آتش زده شد. ساعاتی بعد، در صبح همان روز، او جان خود را از دست داد. مرگ او نتیجه مستقیم مجموعهای از ضربات، آسیبها و رفتارهای خشونتآمیز مداومی بود که در طول ۴۰ روز اسارت به او وارد شده بود.

پنهانسازی جسد، کشف حقیقت و پیامدهای قضایی
پس از مرگ جونکو، عاملان برای پنهانکردن جنایت، جسد او را درون یک محفظه قرار داده و با بتن پر کردند. در شب پنجم ژانویه ۱۹۸۹ این محفظه در منطقهای متروکه در توکیو رها شد با این تصور که هرگز شناسایی نخواهد شد.
چند هفته بعد، در جریان بازداشت دو نفر از عاملان بهدلیل جرمی دیگر، یکی از آنها بهاشتباه تصور کرد که پلیس از قتل جونکو اطلاع دارد و محل نگهداری جسد را فاش کرد. در نتیجه، در مارس ۱۹۸۹، جسد کشف و از طریق اثر انگشت شناسایی شد.

ربودن عروس؛ سنتی هولناک در قرقیزستان که سالانه بیش از ۱۰,۰۰۰ قربانی میگیرد
چهار نوجوان اصلی در دادگاه منطقهای توکیو محاکمه شدند و با توجه به سن آنها در زمان وقوع جرم، پرونده تحت قوانین ویژه نوجوانان بررسی شد. دادگاه آنها را به جرایمی از جمله ربایش، حبس غیرقانونی، تجاوز، ضربوجرح شدید، قتل و رهاکردن جسد محکوم کرد. سنگینترین حکم، ۲۰ سال حبس بود و سایر متهمان به مجازاتهای کوتاهتر محکوم شدند.
در ابتدا، هویت متهمان بهدلیل قوانین حفظ حریم نوجوانان مخفی نگه داشته شد، اما برخی رسانهها با استناد به شدت جنایت، اقدام به افشای نام آنها کردند.

احکام صادرشده موجی از خشم عمومی بهدنبال داشت. بسیاری معتقد بودند شدت جنایت با میزان مجازات تناسب ندارد. این پرونده به یکی از بحثبرانگیزترین نمونهها در تاریخ حقوق کیفری ژاپن تبدیل شد و همچنان بهعنوان نمادی از محدودیتهای قانون نوجوانان در برخورد با جرایم بسیار خشن مورد بررسی قرار میگیرد.
گردآوری: کولاک
شما چه نظری دارید؟ دیدگاه خود را در سایت کولاک بنویسید.


