طلایی: در هایپرمارکت میوه، فرد با لباس زیر میوه میخرد/ بپذیریم آن بخشی از رفتارهایی که پلیس با جوانها و خانمها انجام میدهد، درست نیست

طلایی با بیان اینکه زمانی در پلیس تهران، در دستهبندیها، ماشینهای مشکی و نیروهایی با لباس مشکی را آوردیم، گفت: اینها برای برخورد با بدحجابی نیامده بودند، بلکه برای رفع آشفتگیهای جامعه بود. در برخی محلهها کسی جرئت نمیکرد تردد کند، زیرا فردی با قداره ایستاده و امنیت مردم را تهدید کرده بود.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مرتضی طلایی، رئیس پلیس پیشین تهران بزرگ، در بخشی از گفت و گوی خود در کافه خبر خبرآنلاین، درباره وضعیت حجاب در کشور و موضوع گشت ارشاد بیان کرد: سابقه بنده نشان میدهد که جلوی ده هزار دانشجویی که به همه چیز تعرض میکنند، صبورانه میایستم. وقتی در مقابل تجمعی مقابل یکی از سفارتخانهها، صدها معترض ایستاده بودند و میخواستند از دیوار سفارت بالا بروند، من صبورانه ایستادم. کلاهم را برمیدارند و درجههایم را میکندند، اما با گفتگو و سعه صدر با آنها صحبت کردم و از آنها درخواست کردم که از مسیر درست عمل کنند. این به آن معنا نیست که بنده موافق بودم یا قبول داشتم که واحدهای گشت ارشاد با مصادیق بدحجابی مقابله کنند.
وی ادامه داد: آنچه شما میگویید، یکی از مدلهای کاری من در پلیس تهران این بود که در مسائل اجتماعی و اعتراضی، جلوی ورود سربازان و افراد درجه پایین را گرفتم. برای مثال، در ۱۶ آذر ۸۱، همه کسانی که برای مدیریت تجمعات و اعتراضات آمده بودند، سرهنگ، سرهنگ دوم و سرگرد بودند. این در مقابل مدلی بود که قبل از آن وجود داشت؛ یعنی سربازان و درجهداران میآمدند و برخورد میکردند و افسران ارشد بیرون بودند. من این مدل را برعکس کردم. برای همین موضوعی که شما مطرح میکنید، سرکلانترها، کلانترها، معاونین و مدیران ارشد ستاد و جمع افسران ارشدم که پخته و با دانش و تجربه بودند، در عرصههای اجتماعی به کار گرفته شدند.
طلایی با بیان اینکه زمانی در پلیس تهران، در دستهبندیها، ماشینهای مشکی و نیروهایی با لباس مشکی را آوردیم، گفت: اینها برای برخورد با بدحجابی نیامده بودند، بلکه برای رفع آشفتگیهای جامعه بود. در برخی محلهها کسی جرئت نمیکرد تردد کند، زیرا فردی با قداره ایستاده و امنیت مردم را تهدید کرده بود. آن لباس مشکیها و ونهای مشکی برای این منظور آمده بودند، نه برای مقابله با بدحجابیها. اصرار شما این است که نسبتی به پلیس بدهید. ولی بحث من با شما، یک بحث منطقی و چارچوبدار است. از شما سوال کردم: آیا جامعه نظم و امنیت میخواهد یا نمیخواهد؟ آیا قبول دارید که بدحجابی یک آسیب اجتماعی است؟
اکنون دچار برهنگی و مسائل عدیده و عجیبی شدهایم
رئیس پلیس پیشین تهران بزرگ گفت: دیگر موضوع بدحجابی به شکل گذشته مطرح نیست. نمیخواهم جسارت کنم یا حرفی بزنم که به جامعه بانوان عزیز کشورم بیاحترامی کرده باشد، ولی اکنون دچار برهنگی و مسائل عدیده و عجیبی شدهایم. در هایپرمارکت میوه، فرد با لباس زیر میوه میخرد. اینها را در جامعه میبینیم و در همین جامعه زندگی میکنیم.
وی گفت: با این حال، همچنان معتقدم نباید با این مسائل برخورد سلبی کرد، زیرا بدتر میکند. آن جایی که با ناامنیها، آشفتگیها و تعرض به امنیت مردم مواجه هستیم، باید بپذیریم که پلیس نمیتواند و نباید مماشات کند. باید بپذیریم که پلیس در موضوع برخورد با مسائلی مانند مهسا امینی و بدحجابیها، تا این حدود ورود کند. این نظر شخصی من است و قائل به آن نیستم که هر خانمی که حجاب را رعایت نکرده، دستگیر شود و در ون بیفتد، برخورد شود و مقاومت کند و پرونده برایش تشکیل شود.
این چهره سیاسی اصولگرا خاطرنشان کرد: مثلاً همین دو روز قبل، دوستی به من زنگ زد و گفت که خانوادهاش به اصفهان و میدان نقش جهان رفتهاند و قصد داشتند عکس بگیرند. روسری یکی از خانمها عقب رفته بود. خانمهای نیروی انتظامی به ایشان تذکر دادند و این تذکر کش پیدا کرد. سپس گوشی موبایل او را میخواستند بگیرند، او مقاومت کرد، دستگیر شد و پروندهاش به دادسرا ارجاع شد. این اتفاق همین چند روز قبل رخ داده است. به بچهها گفتم: چرا برای چنین مسئلهای، هزینه برای کشور، نظام و خود پلیس ایجاد میکنید؟
وی ادامه داد: کسی را بردم که اعدام کنم. مرتکب قتل شده بود و طناب دار را به گردنش انداختیم. دستور قاضی این بود که حکم در ملأعام و در محل حادثه اجرا شود. شب به همکاران گفتم متهم را بیاورند. متهم خیلی جوان و مغرور بود و من او را میشناختم. مقداری نصیحتش کردم و گفتم این یک فرصت استثنایی است و فردا صبح دیگر عمری نخواهی داشت. به او گفتم شب را با خدا خلوت کن و راز و نیاز داشته باش. بعد هم گفتم استراحت کن و اگر کاری داشتی بگو.
بپذیریم آن بخشی از رفتارهایی که پلیس با جوانها و خانمها انجام میدهد، درست نیست
طلایی با بیان اینکه حدود یک ساعت بعد، دفتردارم آمد و گفت فلانی میخواهد با شما صحبت کند، گفت: دیدم گریه میکند. به او گفتم فلانی، تو و گریه؟ گفت فکر میکنی ترسیدهام؟ واقعیت این است که بعد از صحبتهایی که با هم داشتیم، فکر کردم و دیدم یک برادر دیگر دارم؛ جوانی که او هم در همان مسیری میرود که من رفتهام. آمدهام درخواست کنم که پدر پیری دارم و خواهش میکنم دست برادرم را بگیرید و وصی من باشید. به او گفتم من به مردم قول دادهام که قاتل را دستگیر کنم. قانون هر چه برای تو تصمیم گرفته، همان را اجرا میکنم. قانون برای تو حکم اعدام صادر کرده و مرتکب قتل شدهای. به مردم قول دادهام که خودم حکم را اجرا کنم. گفت آن را جای خود بگذار و این را جای خود. نتیجه این گفتگو، گفتگویی توأم با احترام و محبت بود.
رئیس پلیس پیشین تهران بزرگ تصریح کرد: از این نوع رویکردها به تعداد روزهای عمرم برایتان مثال دارم. ما نباید خلط مبحث کنیم، بهگونهای که منجر به تضعیف پلیس یا بدبینی مردم نسبت به پلیس شود. بپذیریم آن بخشی از رفتارهایی که پلیس با جوانها و خانمها انجام میدهد، درست نیست. به نظر من پلیس باید سعه صدر داشته باشد و با مهربانی صحبت کند. نباید سرباز و نیروهای جزء خود را درگیر مسائل اجتماعی کند. سرباز جوان است، از شهرستان آمده، شناختی از شهر تهران ندارد و احساسی است. ما به او دستور میدهیم و او هم میخواهد خودش را نشان دهد. اینها را باید بپذیریم و قبول کنیم که نباید چنین اتفاقاتی بیفتد.
بنابر گفته طلایی، این مثل آن است که بگویید چرا در پلیس بنز آوردهاید و با همان پیکان کار کنید. بنز، نیاز پلیس بوده است. اگر امنیت، نیاز جامعه است، باید به پلیس اجازه داد برای تأمین این امنیت، سازوکارهای لازم را پیشبینی کند. اما آنجایی که پلیس اشتباه کرده است، باید صادقانه بگوییم و بپذیریم تا اصلاح شود.
۲۹۲۱۵
گردآوری: کولاک
شما چه نظری دارید؟ دیدگاه خود را در سایت کولاک بنویسید.




