حوادث

پیامک اشتباهی اسرار زن فراری را فاش کرد | نقشه ناکام زنی که قصد داشت همراه فرزندش به ترکیه فرار کند

ارسال پیامک اشتباهی اسرار ناپدید شدن مادر و دختر ۷ ساله‌اش را که تصور می‌شد قربانی سرقت و آدم‌ربایی شده‌اند، فاش کرد.

همشهری آنلاین – حوادث: چند روز پیش مردی نزد ماموران پلیس پایتخت رفت و خبر از ناپدید شدن همسر و دختر ۷ ساله‌اش داد. او توضیح داد که همسر و دخترش ظهر برای رفتن به جشن تولد از خانه خارج شده‌اند اما دیگر اثری از آنها نیست.

فرضیه آدم‌ربایی

با تشکیل پرونده‌ای در دادسرای جنایی تهران، گروهی از ماموران تحقیقات برای یافتن ردی از مادر و دختر گمشده را آغاز کردند. در نخستین گام تصاویردوربین های مداربسته مورد بررسی قرار گرفت و مشخص که مادر و دختر پس از پایان مهمانی، از ساختمان خارج و سوار بر خودرویی شده بودند. در گام بعدی صاحب خودرو شناسایی شد اما گفت که مادر و دختر را به خیابانی در غرب تهران برد و پس از رسیدن به مقصد هر دو پیاده شده و رفته‌اند. بررسی‌ها پلیسی نیز نشان می داد که موبایل زن جوان از همان لحظه‌ای که خودروی مسافرکش پیاده شده، خاموش شده است. همه شواهد از آدم‌ربایی حکایت داشت اما با گذشت زمان و پیدا نشدن اثری از مادر و فرزند گمشده و همچنین تماس نگرفتن آدم‌ربایان با خانواده این زن، فرضیه اینکه آنها به قتل رسیده‌اند مد نظر قرار گرفت.

این فرضیه زمانی قوت گرفت که معلوم شد زن جوان هنگام رفتن به جشن تولد طلاهای زیادی همراهش بوده است. در این شرایط بود که بررسی‌ها برای مشخص شدن سرنوشت مادر و دختر وارد مرحله‌ای تازه شد.

پیامک اشتباهی

«نگران ما نباشید؛ ‌ من و دخترم زنده هستیم و تا ساعتی دیگر از مرز خارج می شویم؛ به محض اینکه به ترکیه رسیدیم، ‌تماس می‌گیرم.» این متن پیامکی بود که چند روز بعد از شماره‌ای ناشناس برای شوهر زن گمشده ارسال شد. مرد جوان با خواندن پیامک شوکه شد. آنجا بود که فهمید نه ماجرای گروگانگیری مطرح است و نه جنایت. او فورا با پلیس تماس گرفت و کارآگاهان در جریان بررسی‌ها تخصصی محل اقامت زن گمشده را در یکی از روستاهای مرزی شناسایی و هر دوی آنها را پیش از خروج از مرز گیر اندختند.

فرار از زندگی

زن جوان پس از انتقال به دادسرای جنایی تهران به فرار از خانه اعتراف کرد و گفت: شوهرم مرد ثروتمندی است اما بیماری شدید وسواس دارد. زندگی با او خیلی سخت است و من چند وقت قبل تصمیم به جدایی گرفتم. حاضر بودم همه حق و حقوقم را ببخشم و حضانت دخترم را بگیرم اما شوهرم تهدید کرد که اگر طلاق بگیرم اجازه دیدن دخترم را نمی دهد.

وی ادامه داد: تنها راهی که به ذهنم رسید فرار از کشور بود اما قانونی نمی توانستم. تصمیم گرفتم با برداشتن طلا و جواهراتم، خودم را به یکی از شهرهای مرزی برسانم. حتی با چند قاچاقچی انسان هم صحبت کرده بودم تا با پرداخت پول به آنها، از کشور بروم. نقشه ام این بود که به ترکیه و سپس به آلمان بروم تا دست شوهرم به ما نرسد اما خب یک اشتباه کار دستم داد.

او گفت: وقتی رسیدم لب مرز، ‌ تصمیم گرفتم به یکی از اعضای خانواده‌ام پیامک ارسال کرده و آنها را در جریان قرار بدهم. می دانستم پدر و مادرم به شدت نگران هستند و حتی حدس می‌زدند که ما کشته‌ شده ایم. چون چند روز بود به خوبی نخوابیده بودم، پیامک را به جای اینکه برای پدرم بفرستم، برای شوهرم فرستادم و نقشه‌ام نافرجام ماند.

با افشای این حقیقت، ‌تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.

گردآوری: کولاک
شما چه نظری دارید؟ دیدگاه خود را در سایت کولاک بنویسید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا