گوناگون

شب یلدا؛ این فرصت را برای بازسازی سرمایه اجتماعی از دست ندهید

شب یلدا فرصتی کم‌نظیر برای بازسازی سرمایه اجتماعی به شمار می‌آید. در این شب، روابط انسانی از قالب‌های رسمی و روزمره فاصله می‌گیرد و جای خود را به جلسات و گفتگوهای صمیمی، خاطره‌گویی و همدلی می‌دهد.

زینب واعظ محرابی – روزنامه اطلاعات| در میان اجرام آسمانی، خورشید اهمیت منحصر به‌فردی دارد؛ به طوری که حیات موجودات به گرمابخشی و نورافشانی او وابسته است؛ از این روی در طول تاریخ، برای بشر منشأ زندگی تلقی می‌شده و پیدایی و ناپیدایی آن و درنتیجه افزایش و کاهش دما و نورش چندان مهم به شمار می‌آمده که اسطوره‌هایی درباره‌اش شکل گرفت و داستان‌ها ساختند و آیین‌های مختلفی در جهان و مرتبط با آن پدید آمد. اقوام متعددی او را پرستیده اند که در سوره نمل به نمونه ای از آنها اشاره شده است (داستان ملکه سبا و قومش) و  البته به سبب این کار نکوهش شده اند. 

در ایران زمین نیز جشن هایی در این خصوص مطرح شده است که از یلدا تا سده و مهرگان را در بر می‌گرفته و به سنت نیاکانی، آمیخته از نیایش و گرامیداشت همراه با شادمانی بوده است. در کهن ترین سروده های ایرانی که همان اوستاست،  بخشی به «خورشیدیَشت»، یعنی ستایش خورشید اختصاص دارد که در نماز روزانه خوانده می‌شود؛ در قرآن کریم نیز سوره‌ای به نام خورشید داریم (الشّمس) که حاوی هفت سوگند است (به خورشید و ماه، روز و شب، آسمان و زمین، و نفس) با تأکید بر این مطلب که: «هر کس نفس را پاک گردانید، قطعاً رستگار شد و هر کس آن را آلوده‏ ساخت، قطعاً زیان کرد» (شمس، ۹ ـ ۱۰). یلدا این درازترین شب سال که مردمان عهد باستان چشم به راه زایش دوباره خورشید بوده‌اند، فرصت مغتنمی است برای درنگ و دعا و پیراستن نفس و  تلاش برای نیل به رستگاری. نوشتار زیر به کارکردهای چندگانه اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و اخلاقی این  جشن می پردازد.
***

شب یلدا، بلندترین شب سال، تنها یک رویداد تقویمی نیست، بلکه آیینه‌ای است از حافظه تاریخی، فرهنگی و معنوی ایرانیان که قرن هاست در جان این سرزمین زنده مانده است. یلدا با ریشه‌هایی عمیق در ایران باستان، از منظری نماد پیروزی روشنایی بر تاریکی و امید بر یأس است؛ شبی که انسان ایرانی از دل تاریکی، تولد دوباره خورشید را جشن می‌گیرد.

واژه «یلدا» برگرفته از زبان سُریانی و به معنای «تولد» است و در فرهنگ ایرانی به زایش خورشید و آغاز چیرگی تدریجی روز بر شب اشاره دارد. نیاکان ما که زندگی‌شان سخت با طبیعت و گردش فصل ها گره خورده بود، این دگرگونی ظریف اما امیدبخش را به‌خوبی درک می‌کردند. از همین روی شب یلدا برایشان نه شبی برای ترس، بلکه مجالی برای نیایش و همدلی، گردهمایی و پاسداشت زندگی بود.

گردهمایی خویشان 

در سنت ایرانی، یلدا شبی است که خانواده‌ها کنار یکدیگر جمع می‌شوند؛ کوچک و بزرگ، پیر و جوان، همه در حلقه‌ای آکنده از صمیمیت و مهربانی و گفتگو. این گردهمایی خویشان که اغلب در خانه بزرگ‌تر خانواده شکل می‌گیرد، نمادی از پیوند نسل ها و انتقال تجربه، خاطره و فرهنگ است. در جهانی که شتاب زندگی مدرن گاه انسان را از ریشه‌هایش دور می‌کند، یلدا یادآور اهمیت آهستگی، با هم بودن و شنیدن صدای یکدیگر است.

آیین‌ها و نمادهای شب یلدا هر یک معنایی فراتر از ظاهر خود دارند:

ـ «انار» با دانه‌های سرخ و فراوانش، نماد باروری، حیات، نشاط، کوشایی و شادمانی است؛

ـ و «هندوانه»، میوه‌ای تابستانی در دل زمستان، نشانه‌ای از امید و آرزوی سلامت در فصل سرد پیش روست؛

ـ  «نارنج و ترنج» نمادی از خورشید و در دسترس بودن آن است؛

ـ آجیل و میوه‌های خشک نیز یادگار روزگاری هستند که برای گذر از زمستان‌های سخت، به دوراندیشی و ذخیره‌سازی نیاز بود. این نمادها، اگرچه ساده به نظر می‌رسند، حامل لایه‌هایی از خرد جمعی و تجربه تاریخی‌اند.

یکی از رسم های ماندگار شب یلدا، فال گرفتن از دیوان حافظ است؛ رسمی که پیوندی عمیق میان ادبیات، معنویت، تفکر و زندگی روزمره برقرار می‌کند. در بسیاری از خانه‌ها، نوای امیدبخش شعر حافظ با فضای انتظار یلدایی درمی‌آمیزد و محیطی پرمعنا و فراتر از زمان و مکان می‌آفریند:

صحبت حکّام، ظلمت شب یلداست 
 نور ز خورشـید جوی، بو که برآید

شب یلدا را می‌توان فرصتی برای بازخوانی مفهوم «امید» دانست؛ امیدی که از دل تاریکی زاده می‌شود و نوید روشنایی می‌دهد. در این روزگار که جوامع با دغدغه‌های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی روبرو هستند، یلدا این حقیقت را گوشزد می کند که حتی طولانی‌ترین شب ها نیز پایان می‌یابد. این پیام ساده اما عمیق، رمز ماندگاری یلدا در طول تاریخ است.

پیوستگی فرهنگی ایرانیان 

از منظر هویتی، یلدا یکی از اجزای پیوستگی فرهنگی ایرانیان به شمار می‌آید. این آیین فراتر از مرزهای جغرافیایی و تفاوت‌های قومی، میان ملت های هم‌فرهنگ منطقه بزرگی آسیا مشترک است که ایران فرهنگی خوانده می شود. چنین مشترکاتی در جهانی که برخی می‌کوشند با غلبه فرهنگ مهاجم خود، هویت‌های ملی دیگر را در معرض زوال و فراموشی قرار دهند، اهمیتی دوچندان می‌یابند و  به تقویت احساس تعلق و همبستگی کمک می‌کنند.

شب یلدا بیش از آنکه یادگاری از گذشته باشد، آیینی زنده و پویاست که همچنان می‌تواند با زندگی امروز معنا پیدا کند. اگر جوهره یلدا را درک کنیم که همدلی، امید، گفتگو و پاسداشت نور و روشنایی است، می‌توانیم این سنت کهن را نه‌فقط در یک شب، بلکه در تمام سال جاری سازیم. شاید راز ماندگاری یلدا نیز در همین باشد: یادآوری همیشگی این حقیقت که انسان، حتی در تاریک‌ترین لحظات، باید به روشنایی ایمان داشته باشد و خود را نبازد.

سرمایه اجتماعی 

از منظر اجتماعی، شب یلدا فرصتی کم‌نظیر برای بازسازی سرمایه اجتماعی به شمار می‌آید. در این شب، روابط انسانی از قالب‌های رسمی و روزمره فاصله می‌گیرد و جای خود را به جلسات و گفتگوهای صمیمی، خاطره‌گویی و همدلی می‌دهد. همین تعاملات ساده که گاه در هیاهوی زندگی معمولی کم‌رنگ می‌شوند، نقش بنیادینی در تقویت اعتماد، همبستگی و احساس تعلق خانوادگی و اجتماعی دارند. یلدا این نکته را به یادمان می آورد که جامعه سالم، پیش از هر چیز، بر پایه ارتباط انسانی شکل می‌گیرد.

همچنین یلدا را می‌توان نمادی از خرد جمعی ایرانیان در نحوه مواجهه با طبیعت دانست. نیاکان ما با درک چرخه‌های طبیعی و پذیرش سختی‌های زمستان، به جای انفعال یا ترس، رسم و آیینی را رقم زدند که امید و شکیبایی را به فضیلتی فرهنگی، همگانی و قابل حصول بدل می‌سازد. این نگاه امروز هم می‌تواند الهام‌بخش باشد؛ چه، به ما می‌آموزد بحران‌ها، هرچند طولانی و فرساینده، گذرا هستند و آنچه باقی می‌ماند، توانایی انسان برای سازگاری و امیدواری است.

در روزگاری که رسانه‌های نوین و سبک زندگی دیجیتال، شکل ارتباطات را دگرگون کرده‌اند، حفظ و بازتعریف آیین‌هایی چون یلدا، اهمیتی دوچندان دارد. این درازترین شب سال می‌تواند فرصتی باشد برای فاصله‌گرفتن آگاهانه از جهان مجازیِ صمیمیت زدا  و بازگشت به تجربه‌های ملموس انسانی؛ تجربه‌هایی چون دیدار چهره ‌به ‌چهره، شنیدن، خندیدن و با هم بودن. این بازگشت موقت، نافی پیشرفت نیست، بلکه تلاشی است برای ایجاد تعادل میان سنت و معاصر بودن.

غنای روابط انسانی 

بی‌تردید آیین یلدایی اگر به مصرف‌گرایی و ظواهر محدود شود، از معنا و عمق فرهنگی خود فاصله می‌گیرد. آنچه این مراسم را ارزشمند می‌سازد، نه فراوانی سفره‌ها و رنگین‌بودنش، بلکه غنای روابط انسانی و معنایی است که در پس این گردهمایی کوتاه مدت اما پربار نهفته است. بازاندیشی در شیوه برگزاری یلدا، با تأکید بر سادگی، همدلی و توجه به یکدیگر، این سنت کهن را با نیازهای امروز جامعه همسو می‌سازد.

یلدا روایتی است از ایستادگی انسان در برابر ظلمت و ظلم؛ داستانی که نسل به نسل منتقل شده و همچنان قابلیت بازخوانی و بازتفسیر دارد. این شب یادآوری می‌کند که فرهنگ، امری ایستا، موزه ای و  متعلق به گذشته نیست، بلکه جریانی زنده است که با هر نسل معناهای تازه می‌یابد. اگر چنین نگاهی را بپذیریم، شب یلدا تنها میراثی ارجمند از دیروز نیست، چراغی راهگشا برای امروز و فردا نیز خواهد بود.

از منظر فرهنگ، یلدا را می‌توان متنی گشوده دانست که هر نسل امکان خوانش دوباره آن را دارد. این آیین برخلاف تصور رایج، صرفاً پایبندی به سنت های گذشته نیست، بلکه بستری است برای طرح پرسش‌های تازه درباره معنای زندگی جمعی، نسبت انسان با زمان و چگونگی رویارویی با ناپایداری‌ها. در چنین خوانشی، یلدا یادآوری می‌کند که فرهنگ زمانی زنده می‌ماند که قابلیت گفتگو با اکنون را داشته باشد.شب یلدا فرصتی است برای بازاندیشی در مفهوم زمان؛ شبی که کش‌آمدن تاریکی، انسان را به تأمل وامی‌دارد و او را از شتاب روزمره جدا می‌کند. این مکث آگاهانه که در قالب آیین و سنت تثبیت شده، امکانی است برای بازگشت به درون و سنجش مسیر طی‌شده. شاید از همین روست که یلدا در لایه‌ای عمیق‌تر، آیینی فلسفی نیز به‌شمار می‌آید که انسان را به  اندیشیدن، تأمل، تعمق و امیدواری فرا می‌خواند.

اگر شب یلدا در سپهر عمومی جامعه جدی گرفته شود، می‌تواند به سرمایه‌ای نمادین برای تقویت گفتگوی فرهنگی بدل گردد. رسانه‌ها، نهادهای آموزشی و خانواده‌ها هر یک می‌توانند این آیین را از سطح تکرار صرف فراتر ببرند و به فرصتی برای تعمیق اندیشه و همبستگی خانوادگی و اجتماعی تبدیل کنند. در چنین افقی، یلدا افزون بر تعیین شبی برای شادمانی، مجالی برای اندیشیدن جمعی خواهد بود. ضمن آنکه «جشن» در معنای اصیل خود، عبارت است از «یَشن» به معنی نیایش و پرستش: «و مِن اللیلِ فَاسجُد له و سَبّحهُ لیلاً طَویلا: از شب، بخشی را در برابر او سجده کن و شب دراز، او را به پاکی بستای» (انسان، ۲۶).  

معاشران! گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است، بدین قصه‌اش دراز کنید
(حافظ)

کارکرد چندگانه

در نهایت، می‌توان گفت رمز ماندگاری شب یلدا در طول تاریخ، نه در شکل ظاهری آیین‌ها، بلکه در توان آن برای پاسخگویی به نیازهای عاطفی، اجتماعی و معنوی انسان نهفته است. یلدا همواره بستری فراهم کرده تا انسان در رویارویی با تاریکی‌های بیرونی و درونی، به خدا پناه ببرد و معنا را در همنشینی و گفتگو با جمع بازیابد. این ویژگی، یلدا را به آیینی انعطاف‌پذیر تبدیل کرده که می‌تواند خود را با شرایط هر دوره تاریخی سازگار کند، بی‌آنکه هویت اصلی‌اش را از دست بدهد.

استمرار یلدا نشان می‌دهد که سنت در برابر نوگرایی نیست. آنگاه که آیین‌ها به‌ جای تحمیل، امکان انتخاب و تفسیر را فراهم می‌کنند، می‌توانند در کنار تغییرات اجتماعی، به حیات خود ادامه دهند. یلدا نمونه‌ای روشن از چنین سنتی است که هم در خانه روستایی با کرسی و قصه‌های کهن درمی آمیزد و معنا می شود و هم در آپارتمان شهری، در کنار سبک  های جدید زندگی.

در افقی گسترده‌تر، شب یلدا یادآور این حقیقت است که فرهنگ بیش از آنکه مجموعه‌ای از رسوم ثابت باشد، شیوه‌ای از معنادادن به زندگی است. تا زمانی که انسان به نور، امید و پیوند با دیگری نیاز دارد، آیین‌هایی چون یلدا نیز زنده خواهند ماند. همین پیوند عمیق با نیازهای بنیادین انسانی از عواملی است که یلدا را از گزند فراموشی مصون داشته و آن را به یکی از پایدارترین نمادهای فرهنگی ایرانیان بدل کرده است.

گردآوری: کولاک
شما چه نظری دارید؟ دیدگاه خود را در سایت مجله کولاک بنویسید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا